تعاریف و مفاهیمی از جنگ ناهمگون (نامتقارن)

رویکرد جدید در جنگهای چند سال اخیر، تفاوت توانایی کشورها در بعد فناوری و بهرهگیری از نقاط ضعف و آسیبپذیر دشمن، استفاده از فناوریهای پیشرفته، از روشهای مبتکرانه برای دستیابی به موضع برتر و تضعیف اراده دشمن، موجب ناهمگون شدن جنگها گردیده است. این رویکرد جدید باعث تغییر تحول در ساختار کلی جنگهای آینده گشته و ماهیت جنگهای آینده را نیز تغییر داده است. البته قدمت مفهوم جنگ ناهمگون برابر با قدمت مفهوم خود جنگ است و حمله به نقاط ضعف دشمن با ابزار جدید و ناشناخته و در عین حال پرهیز از رویارویی با توانمندیهای دشمن قدمتی به دیرینه خود جنگ دارد. اما مطلب قابل تأمل که بیش از پیش نیازمند بررسی است، شناخت تعاریف ناهمگونی و عدم تقارن در جنگهای آینده است چرا که برای اتخاذ چنین شیوهای، باید با مفاهیم و ویژگیهای جنگ ناهمگون آشنا بود و روشهای جنگ دشمن را تحلیل و متناسب با آن راهکارهای مناسب را طرحریزی نمود. لذا این پژوهش با نگاهی گذرا به مفهوم و ویژگیهای جنگهای ناهمگون، صحنه نبرد جنگهای آینده را ترسیم میکند.

ادامه نوشته

شناخت تعاریف ناهمگونی و عدم همگونی در جنگ‌های آینده

جنگ به عنوان پدیدهای اجتماعی، مفهومی ناشناخته است و برای آن تعریف و گزینههای مختلف و متنوعی ارائه شده است. هر اندیشمند و صاحبنظری در علوم سیاسی، نظامی، اجتماعی، جامعه شناسی و ... برپایه بینش و گرایش و از دیدگاه مطالعاتی خود، جنگ را به گونهای تعریف و تبیین کرده است. عدهای جنگها را براساس حجم و مقدار آتش، برخی از نظر دامنه جغرافیایی، برخی از نظر نوع سلاح به کار رفته و در مهمترین رویکرد برخی به جنگهای ناهمگون اشاره کردهاند. رزم در برابر نیروی ناهمگون تهدید جدیدی نبوده و از دیرباز در عملیاتها و جنگها وجود داشته است. اما آنچه که باید مورد توجه قرار داد، ویژگیها و تاکتیکهای جدید جنگهای ناهمگون و ویژگیهای صحنه نبرد آینده باشد.
بنابراین شناخت تعاریف ناهمگونی و عدم همگونی در جنگهای آینده لازم است، چرا که برای اتخاذ چنین شیوهای باید روش جنگ دشمن را تحلیل و متناسب با آن راهکارهای مناسب را طرحریزی نمود. در حقیقت، ناهمگونی یعنی تفکر، سازماندهی و اقدامی متفاوت در مقایسه با دشمنان، به روشی که مزیت ها و توانمندیهای خود را به حداکثر رسانده و از نقاط ضعف دشمن بهرهبرداری و آزادی عمل بیشتری را کسب و در نهایت ابتکار عمل را به دست آورد. اتخاذ شیوه رزم در برابر نیروی ناهمگون در تفکر، طرحریزی و اجرا که برخاسته از توان بالای دشمن و نامتوازن بودن نیروها از تمام جنبههای مورد بررسی میباشد، باعث میگردد که ابتکار عمل از دشمن سلب و مؤلفههای قدرت او ناکارآمد شده  و با پذیرش ضریب بالایی از آسیبپذیری، شکست وی حتمی شود
.
در سال 1995 (راهبرد نظامی ملی آمریکا) با تعریف تروریست، کاربرد یا تهدید به وسیله سلاحهای کشتار جمعی و همچنین استفاده از جنگ اطلاعات را به منزله توجه به گرایشهای ناهمگون مورد توجه قرار دا و در سال 1997 در گزارش چهار سالانه بررسی دفاعی ایالات متحده مفهوم تهدید ناهمگون مورد توجه جدی قرار گرفت. البته ذکر این نکته حائز اهمیت است که این چنین جنگی، یک جنگ نو و تازه نیست، بلکه در طی قرون متمادی، جنگ جویان همواره به دنبال راه و روشی برای خنثی کردن و اجتناب از اعمال قدرت دیگری در جنگها علیه همدیگر با تکیه بر نقاط قوت خود علیه نقاط ضعف دشمن بودهاند و در هر گوشه و کنار دنیا از راهبرد ناهمگون همواره سود میجستند. به همین منظور برخی قدمت مفهوم جنگ ناهمگون را برابر با قدمت خود مفهوم جنگ میدانند به همین دلیل ژنرال گرینج مسئول اجرایی معاون رئیسجمهوری وقت آمریکا در اواخر قرن 20 از جنگ ناهمگون با نام روش قدیم و نگرانی جدید در مقالهای تحت عنوان همین نام یاد کرد.

جنگ نا متقارن ( ناهمگون )

در سالهاي اخير جنگ نامتقارن بيش از پيش در كانون توجه قرار گرفته و بسياري از مباحث جاري در حوزه نظامي، از اين مقوله تأثير گرفته است. اغلب از اصطلاح نامتقارن براي توضيح مجموعه عوامل پيدا و پنهان در نبردهاي آتي بين دو كشور غير همطراز استفاده مي‌شود. اين كاربرد، بر ابهام معنايي آن بيش از پيش مي‌افزايد. در عين‌حال، اين مسئله از واقعيت ديگري نيز خبر مي‌دهد، كه بخش نظامي از يكسو تحت تأثير تحولات بيروني و از سوي ديگر به دليل دگرگونيهاي دروني، وضعيت متفاوتي پيدا كرده است. بر اين مجموعه بايد گسترش عوامل رواني و فرهنگي را نيز افزود كه مفهوم نامتقارني را پيچيده‌تر مي‌كند. چنين تحولاتي، فرهنگ را به صورتي روزافزون بسط مي‌دهد و از درون همين گسترش است كه مسائل تازه‌اي پيش روي جامعه و مسئولان حوزه فرهنگي ـ نظامي قرار مي‌گيرد. بنابراين در زمينه‌اي اين چنين بسط يابنده و در حال دگرگوني، سياستگذاري فرهنگي مفهومي ثابت نخواهد داشت، رويكردها و برداشتهاي تازه‌اي در مورد سياستگذاري فرهنگي در جنگ نامتقارني نياز است تا آن را با شرايط در حال دگرگوني متناسب كند. در اين مقاله به اهداف و دامنه سياستگذاري و هم بر فرآيند آن اشاره مي‌شود تا ضمن حفظ گوهر بنيادين اهداف خود، بنا به مقتضيات اجتماعي، فرهنگي و سياسي تعبيري متناسب از اهداف ارائه كند.

ادامه نوشته