دوستی داشتیم به نام «حسین مرندی» که شجاعت خاصی داشت. در پشت خاکریز به ردیف کلاه های آهنی را سرچوب می کرد و خودش ده یا بیست متر آن طرف تر می ایستاد.
وقتی عراقی ها شروع به تیراندازی می کردند از زاویه ای دیگر نگاه می کرد و دهانه آتش تیربار آن ها را در نظر می گرفت و بعد با آرپی جی درست همان نقطه را هدف می گرفت.