بوی باروت
در منطقه کردستان بودم و سخت عشق تیراندازی داشتم. به همین علت به بهانه کوچکی شروع به تیراندازی کردم یک بار فرمانده صدای تیر را شنید و شروع به پرس و جو کرد.
هیچ کس جواب نداد به ناچار سعی کرد با بو کردن اسلحه افراد در محل، خاطی را شناسایی کند. من بلافاصله لوله کلاش را پر از کود حیوانی کردم بوی کود بر روی باروت غلبه کرد و مادر امان ماندیم.
هیچ کس جواب نداد به ناچار سعی کرد با بو کردن اسلحه افراد در محل، خاطی را شناسایی کند. من بلافاصله لوله کلاش را پر از کود حیوانی کردم بوی کود بر روی باروت غلبه کرد و مادر امان ماندیم.
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۰/۱۱/۱۶ ساعت 19:50 توسط علی مرادی مهاجری
|