«به هفت پله جلوتر» عنوان دفتر سروده های شاعر جوان مريم اسماعيلي است که تا قبل از سال 1377 در قالب داستان و نثر قلم می زد و با سرودن این مجموعه قدم در حوزه شعر نهاد.
مريم اسماعيلي قالب شعري خود را در اين مجموعه به سه بخش غزل، مثنوي و غزل‌مثنوي و منظومه تقسيم کرده و مضمون شعرهايش گرچه عاشقانه به نظر مي‌آيد، اما با ديدي عرفاني سعي بر آن داشته تا بگويد رسیدن به وصال معشوق نیاز چندانی به استعداد و مفاهیم خاص ندارد بلکه عشق واقعی درون هر کس متناسب با خواست، نیت و عزم او می باشد.
درون‌مایه‌های شعری او علاوه بر اینکه از عرفان می‌گوید دغدغه‌های مذهبی و ملی‌ سراینده را برای مخاطب ترسیم می‌کند. به عنوان نمونه در طلایه شلمچه زمستان سال ١٣٨٣، در این مجموعه شعری با عنوان "شب بود و دلم مرغ مهاجر می‌شد..." از رشادتهای دوران دفاع مقدس گفته‌ است تا احترام به شهدا در خاطره‌ها باقی بماند.
در بخش های غزل و مثنوي و غزل‌مثنوي شاعر زبان شعری خود را به زبان معيار و رسمي نزديك ساخته است، اما با توجه به زبان رایج در منظومه‌های شعری كه در قالب ترانه است، در بخش سوم که بخش منظومه وی را تشکیل می دهد زبان شاعر عاميانه‌تر شده و با لحنی كوچه‌بازاري با مخاطب خود ارتباط برقرار می کند.