ناتوی جنگ نرم
سال 1945 ميلادي است. جنگ خانمان سوز جهاني دوم با خودکشي آدولف هيتلر به پايان رسيده است. آمريکا و شوروي در عرصه نبرد با آلمان، در برلن به هم رسيده اند و اينک نوبت تقسيم آلمان به دوبخش شرقي و غربي است تا هرکدام از دو ابرقدرت برنده جنگ سهم خود را از پيروزي بر آلمان هيتلري برداشت کنند.
سال 1947 دو سال پس از پايان جنگ جهاني دوم، جنگ سرد آغاز مي شود جنگي که در آن ارتش هاي دو طرف مستقيما وارد عمل نمي شوند و مبارزه در عرصه هاي مختلف، غير مستقيم و بدون آتش گشايي رو در روي دو ابر قدرت انجام مي گيرد؛ مبارزه اي اقتصادي و نظامي بين ابر قدرت آمريکا و شوروي و همپيمانان آنها که به پيمان ناتو و ورشو پيوسته اند.
پيمان ورشو
نام يک پيمان نظامي است که در سال 1955 به امضاي هشت کشور آلباني، آلمان شرقي، بلغارستان، چکسلواکي، شوروي، روماني، لهستان و مجارستان رسيد و در جنگ سرد رقيب پيمان ناتو بود.
پيمان ناتو
در سال 1949 ميلادي يعني چهار سال پس از پايان جنگ جهاني دوم، کشورهاي پيروز جنگ يعني ايالات متحده آمريکا و کشورهاي اروپاي غربي مثل انگليس و فرانسه براي تقابل با سياستهاي نظامي شوروي پيمان دفاعي دائم ناتو را طراحي کردند که نام اختصاري سازمان پيمان آتلانتيک شمالي است.
بخش مهم پيمان ناتو ماده پنج آن است که در آن، کشورهاي امضا کننده توافق کردهاند حمله نظامي عليه يک يا چند کشور عضو در اروپا يا آمريکاي شمالي را به عنوان حمله به تمامي کشورهاي عضو تلقي کنند و به مقابله آن برخيزند.
در طول دوره جنگ سرد رقابت بين دو ابرقدرت در عرصههاي مختلف مانند نظامي، ايدئولوژي، جاسوسي، تجهيزات نظامي، صنعت و توسعه تکنولوژي با پشتوانه پيمان ناتو از سوي بلوک غرب و پيمان ورشو از سوي بلوک شرق، ادامه داشت، اما هدف اصلي پيمان ناتو، مقابله با تهديدهاي نظامي شوروي بود.
پس از فروپاشي شوروي در سال 1991، پايان دوران جنگ سرد و سير طبيعي جهان به سمت تک قطبي شدن آغاز شد، آمريکا در صدد برآمد اين امر را تسريع نموده و جهان را به سمت آمريکايي شدن هدايت کند و براي تحقق اين امر، مقوله فرهنگ را وارد رقابت هاي جهاني کرد تا با تحت تاثير قراردادن اعتقادات و آداب و رسوم مذهبي و هنجارهاي اجتماعي جوامع و تسلط فرهنگي برآنها، به اين امر و نيز تحقق دهکده جهاني که توسط استراتژيست هاي آمريکا مطرح شده بود دست يابد.
تسخير مغزها و تخريب افکار و عقايد، يک جنگ بدون خونريزي است که پيروزي هايش عميق تر و سريع تر اتفاق مي افتد اما آثار سياسي و اقتصادي و اجتماعي آن براي کشوري که مورد تهاجم قرار گرفته است بسيار سنگين تر و مخرب تر از جنگ نظامي است؛ زيرا از آنجا که فرهنگ زير بناي همه مقوله هاي ديگر مورد ابتلاي بشر است، تخريب فرهنگي همه ابعاد يک اجتماع را تخريب و مقاصد شوم دشمن را يک جا تامين مي کند.
حمله به فرهنگ در واقع حمله به سرچشمه است. در جنگ فرهنگي يا جنگ نرم که ناتوي فرهنگي آن را رقم مي زند ابزارهاي مورد استفاده، رسانه هاي تصويري و نوشتاري و صوتي است تا از قدرت مهاجم، تصوير قابل قبول و موجهي براي جوامع ايجاد و جامعه مغلوب را مجبور به پذيرش هنجارهاي خود کند.
از آنجا که مبناي فرهنگ غرب بر ليبراليسم و سکولاريسم استوار است، آمريکا و همپيمانان غربي آنها يعني عناصر ناتوي فرهنگي، دشمن مقابل خود را پس از حذف شوروي از جريان رقابت، اسلام يافته اند و آن را در تقابل با منافع خود مي دانند بنابر اين همه ابزارهاي تهاجم را عليه اسلام به کار گرفته اند اين در حالي است كه هدف حقيقي ناتوي فرهنگي اسلام ستيزي است.
مبارزه فرهنگي با اسلامي که خواستگاه آن ايران و انقلاب ايران است از بيداري اسلامي در ديگر ممالک جلوگيري مي کند و به جايگير شدن ارزش هاي غربي در فرهنگ ملت ها منجر خواهد شد.
غرب به قدرت اسلام براي ايجاد تحول در همه زمينه هاي زندگي بشر وقوف کامل دارد. پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، درسي فراموش نشدني براي غرب و باوري قطعي بر اين مسئله است که تحولي که اسلام در ايران ايجاد کرده است قابل تسري به جوامع ديگر اعم از اسلامي و غيراسلامي است.
به اين علت، بيشترين احساس خطر و دغدغه و اضطراب از ناحيه اسلام براي آنها رقم خورده است.
اشپينگلر، ايدئولوگ سياسي مي گويد: «آينده از آن اسلام است و غرب در مقابل اسلام سقوط خواهد کرد.»
بنابر اين طبيعي است که غرب همه ابزارهاي تهاجم نظير؛ شبکه هاي تلوزيوني و راديويي، سايت هاي اينترنتي، مطبوعات، خبرگزاري هاي بين المللي، شبکه هاي فعال جهاني مثل بي بي سي و سي ان ان و بودجه هاي فراوان براي تخريب فرهنگي را عليه جمهوري اسلامي به کار گيرد.
هوشياري رهبر حکيم انقلاب نسبت به رويکردهاي فرهنگي غرب و احاطه ايشان به خط مشي دشمن و درک صحيح موقعيت جمهوري اسلامي در جهان سبب شد ايشان سال ها پيش از آنکه از اصطلاح ناتوي فرهنگي حرفي به ميان آيد اين مسئله را در قالب «تهاجم فرهنگي» يا «شبيخون فرهنگي» مطرح کنند:
«من يک وقت گفتم اينها دارند شبيخون فرهنگي مي زنند، اين راست است و خدا مي داند که راست است بعضي نمي فهمند؛ يعني صحنه را نمي بينند. کسي که صحنه را مي بيند ملتفت است که دشمن دارد چه کار مي کند و مي فهمد که شبيخون هم است!... جوان هاي ما شهوت را انداختند دور، راحتي و لذت را انداختند دور، رفتند در ميدان مبارزه و توانستند دشمن را به زانو در بياورند. حالا دشمن دارد از جوان هاي ما انتقامش را مي گيرد. انتقامش چيست؟ انتقام او اين است که جوان هاي ما را به لذت و شهوات سرگرم کند، پول خرج مي کنند، عکس مبتذل چاپ مي کنند و مجاني بين جوان ها منشر مي کنند، ويديو درست مي کنند، فيلم هاي مهيج شهوت را مجاني مي دهند.» (5/2/1372)
«عناصر فرهنگي جامعه بايد بدانند که امروز دشمن، بيشترين همت خود را روي تهاجم فرهنگي گذاشته است. من به عنوان يک آدم فرهنگي اين را عرض مي کنم، نه به عنوان يک آدم سياسي... الان يک کارزار فکري و فرهنگي و سياسي در جريان است. هرکس بتواند بر صحنه کارزار و نبرد تسلط پيدا کند خبرها را بفهمد، احاطه ذهني داشته باشد و يک نگاه به صحنه بيندازد، برايش مسلم خواهد شد که الان دشمن از طريق فرهنگي بيشترين فشار خود را وارد مي آورد.» (12/2/1369)
«يکي از راه هاي تهاجم فرهنگي اين بوده است که سعي کنند جوان هاي مومن را از پايبندي هاي متعصبانه به ايمان- که همان چيزهايي است که يک تمدن را نگه مي دارد- منصرف کنند، همان کاري را که در آندلس، در قرن هاي گذشته کردند يعني جوان ها را در عالم فساد به شهوتراني، مي گساري و اين چيزها مشغول کردند، اين کار حالا هم دارد انجام مي گيرد.» (21/5/1370)
«اين مسئله تهاجم فرهنگي که بنده بارها از آن اسم مي آورم و حقيقتا و قلبا و روحا نسبت به آن حساس هستم،دو شاخه اساسي و مهم دارد که هر دويش براي شما قابل توجه است: يکي عبارت است از جايگزين کردن فرهنگ بيگانه به جاي فرهنگ بومي و شاخه دوم عبارت است از حمله به جمهوري اسلامي و به ارزش هاي جمهوري اسلامي و ارزش هاي ملت ايران، از طريق فرهنگي با نوشتن، با تهيه فيلم ها يا نمايشنامه ها يا تنظيم کتاب ها يا فصلنامه ها. اين کار هم الان در کشور ما با هدايت بيگانه انجام مي گيرد» (8/5/82)
«باندهاي بين المللي زر و زور که براي تسلط بر منافع ملت ها، سازمان نظامي ناتو را تشکيل داده بودند، اکنون براي نابودي هويت ملي جوامع بشري و تحقق بيشتر اهدافشان در پي تشکيل ناتوي فرهنگي هستند تا با استفاده از امکانات زنجيره اي متنوع و بسيار گسترده رسانه اي، سر رشته تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي کشورها و ملت ها را به دست گيرند که بايد هوشيارانه اين مسئله را زير نظر داشت» آبان/85
اهداف ناتوي فرهنگي
نوک حمله ناتوي فرهنگي که جبهه جنگ نرم را براي نيل به آمال و مقاصد شوم خود برگزيده و تقويت کرده است جوانان و عناصر تاثير گذار و تاثير پذير جوامع و نيروي کارآمد کشورهاي هدف هستند؛ زيرا جوانان موتور محرک چرخ هاي پيشرفت و تعالي جامعه اند و هرگونه اخلال در عملکرد صحيح آنان به مرگ اميدهاي جامعه اي که به پيشرفت و صعود نظر دارد منجر خواهد شد.
اهداف کلي ناتوي فرهنگي عبارتند از:
نابودي هويت ملي و مذهبي جوامع و دست يابي به اهداف سياسي و اقتصادي و اجتماعي که تامين کننده منافع قدرت مهاجم باشد.
ترويج ارزش هاي مشترك غرب به منظور تضعيف ارزش هاي مقاوم كشورهاي هدف.
قدرت يافتن روزافزون نظام سرمايهداري غرب و حذف نظام متعالي اسلام از جوامع.
پيشگيري از شكل گيري تمدن اسلامي و بيداري اسلامي ناشي از آن.
تمرکز زدايي از ذهن جوانان کشور هدف نسبت به راهکارهاي پيشرفت و توسعه صنعتي و فني و...
بازداشتن جوانان کشور هدف از دست يابي به ارزش هاي علمي.
ايجاد جو انفعال و عدم حساسيت نسبت به تهاجم نظامي و سياسي و...
ايجاد وابستگي اقتصادي در کشور هدف و نيل به منافع مادي.
و...
براي مقابله با تهاجم خزنده فرهنگي، بهترين راه ها عبارتند از:
تقويت باورهاي مذهبي و ملي.
چنگ زدن به تعاليم متعالي معصومين(ع).
مطالعه موشکافانه سير تاريخي تحولات اجتماعي و سياسي و فرهنگي در ايران و جهان.
توجه و بررسي ويژه تبعات فرهنگي غرب بر جامعه غربي و جوامع درجه دو که به غرب تمسک جسته اند.
تحليل بي غرض علل شکست هاي اخلاقي و اجتماعي غرب.
مقايسه جامعه پسنديده از نظر اسلام با جامعه منحط و منحرف غرب.
کسب آگاهي و بصيرت مذهبي و علمي و سياسي و اجتماعي و...
عدم انفعال و خود باختگي نسبت به فرهنگ غربي و اعتماد به داشته ها.
و...
«جوان ها بايد هوشيار باشند، جوان ها بايد بدانند آنچه از وراي مرزها به وسيله کساني که هيچ به سرنوشت اين ملت علاقه ندارند، مي رسد بايد با آن با احتياط برخورد کرد. نمي شود بي قيد و شرط هرچه را که از آن سوي مرزها مي فرستند، پذيرفت؛ اعم از کالا، کالاي فرهنگي و همچنين امواج تبليغي و فرهنگي. دشمن در کمين است، به خصوص در کمين جوان ها...»(27/6/85)