شهید ابراهیم باقری زاده
زندگینامه
ابراهیم در سال 1337 در شهر کازرون پا به عرصه هستی گذارد و در سایه پر مهر خانواده پرورش یافت. آموختن علم را از سن 7 سالگی آغاز کرد و در مدارس مجتهد، ادب و هنرستان دکتر شریعتی تا اخذ مدرک دیپلم تحصیل نمود. ابراهیم در هنگام تحصیل از کسب روزی حلال نیز غافل نشد. سال های پر افتخار دفاع مقدس، رشادت و شجاعت او را می طلبید و باقری بزرگمرد جوان عرصه پیکار به عنوان بسیجی پا در رکاب جنگ نهاد. او دوستانش احمد داوری، صمد نحاسی را در این زمان در میادین نبرد حق علیه باطل از دست داد. دیگر نمی توانست به شهر بازگردد لذا لباس سبز سپاه پاسداران را بر تن کرد تا همیشه مدافع اسلام باقی بماند. بعد از طی دوره ی آموزشی مسئولیت آموزش عقیدتی لشگر 19 فجر را بر عهده گرفت. برای مدتی نیز مسؤول پادگان آموزشی شهید دستغیب بود. او با سمت فرمانده گردان امام رضا(ع) از لشگر 19 فجر در عملیات والفجر 8، کربلای 4 و 5 حماسه آفرید. برنامه ریزی بنیادین و سیاست گزاری های اساسی وی در پادگان شهید دستغیب، تغییرات شگرفی را در کیفیت آموزش به وجود آورد. که هنوز بعد از گذشت سال ها، خدمات ارزنده او زبانزد همرزمان اوست. ابراهیم در تاریخ 19 دي ماه 1365 در مرحله دوم عملیات کربلای 5، در منطقه شلمچه در سن 28 سالگی عاشقانه عزم دیار نور کرد پیکرش را به اشتباه به مشهد مقدس انتقال دادند. بعد از زیارت ضریح امام رضا(ع) به کازرون بازگشت و طی مراسمی باشکوه در گلزار شهدا به خاک سپرده شد.
شهادت
بعد از شهادت دوستش محسن خسروی آرام و قرار نداشت، نگاهش کردم و گفتم:«داغی که بعد از عملیات والفجر 8 بر دلم نشست، هنوز شعله می کشید که بعضی از دوستانم راه خودشان را گرفتند و رفتند، ما از قافله عقب ماندیم حاجی! سینه ام تنگ است می ترسم عقب بمانم و به خیل این شهداء نرسم می ترسم فردا فرمانده گردان امام رضا (ع) راست راست بین خانواده های شهداء قدم بزند و آب هم از آب تکان نخورد، آه ....رضاجان (ع)! قربان غریبیت آقا!.... بغض غریبی گلویش را گرفت یک قطره اشک داغ، بر روی گونه اش غلطید و آب پاکی روی دستش ریخت. دوباره شروع به صحبت کرد:«چندین ماه است که سعادت خاک بوس آقا را نداشته ام دلم برای زیارت ضریحش یک ذره شده است خاک جبهه هم که هزار ماشاء الله از سر و شانه آرم بالا می رود عجب دل انگیز است این خاک غریب». روز بعد خبر شهادتش در میان اهل جبهه پیچید، اما پیکرش را پیدا نکردند، بعضی گفتند شاید مثل دفعه های قبل، پلاکش را دور انداخته ولی چند روز بعد خبر او را از مشهد آوردند تابوت او به اشتباه یا از روی کرامات ثامن الحجج (ع) به مشهد رفت و هفت مرتبه ضریح آقا را طواف نمود، بالاخره با پیگیری بچه های لشگر پیکرش را به کازرون انتقال دادند و در کنار یار دیرینش محسن خسروی آرمید.
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۲/۰۵/۲۵ ساعت 23:30 توسط علی مرادی مهاجری
|