زندگینامه

سپیده دم روز هجدهم آبان ماه سال 1340 ،مژده تولد کودکی از تبار ابراهیمیان ظلم ستیز ایران را به خانه کوچک و محقر خانواده موحدی در روستای زیبای مهرآباد ابرقو داد. نام ابراهیم را برایش برگزیدند و او را در محیطی سرشار از عشق به معارف الهی و اهل بیت (ع) پرورش دادند. ابراهیم تحصیلات خود را از مدرسه کوچک روستا آغاز نمود ،اما پس از مدتی به علت فشار فقر و تنگدستی از ادامه تحصیل باز ماند و به کارهای کشاورزی در کنار پدر زحمکتشش پرداخت. پس از مدتی که به همراه خانواده به شیراز مهاجرت کردند نیز به کار و تلاش ادامه داد .با اوج گیری انقلاب اسلامی، او نیز همانند سایر جوانان پرشور این آب و خاک به صف مجاهدین راه حق پیوست و در فعالیت های سیاسی و انقلابی زیادی شرکت نمود. پس از پیروزی انقلاب به همراه سایر همرزمان خود در ستاد برگزاری نماز جمعه شیراز مشغول خدمت شد و آنجا بود که با اولین شهید محراب مجاهد راه حق ،آیت الله دستغیب آشنا شد و شیفته جمال نورانی آن شهید گشت.با شروع جنگ تحمیلی، ابراهیم نیز که راهی خدمت مقدس سربازی شده بود ،عاشقانه به جبهه های نبرد شتافت و تمام دوران خدمت را صرف حفاظت از این مرز و بوم و جنگ با کفار بعثی نمود و در این مدت چندین بار نیز مجروح شد. پس از شهادت عارفانه شهید محراب، این عاشق سوخته دل، درد هجران را تاب نیاورد و این بار با روحیه ای سرشار از عشق الهی راهی میادین نبرد شد و به عنوان مربی اردوگاه آموزشی مشغول به خدمت گردید. پس از مدتی با تشکیل تیپ امام سجاده (ع) ،مسئولیت عملیاتی این تیپ را بر عهده گرفت. او که در این مدت سنگر علم و تحصیل و معرفت را خالی نگذاشته بود، موفق شد تا سال چهارم دبیرستان ادامه تحصیل دهد .سرانجام روح بی قرار این مجاهد مخلص و این سرباز دلسوخته، قفس تن را شکسته و در چهارم دی ماه سال 1365 در عملیات کربلای4 در حالیکه 25 سال داشت در آسمان خون رنگ شلمچه به پرواز درآمد.
 
سردار شهید ابراهیم موحدی
وصیتنامه
 
پروردگارا! تنها راه سعادت خودم را شهادت در راهت یافتم و چه زیباست که من با زمان اندک ،با بهترین وسیله ،اعلاترین و ارزشمندترین ارزشها را گرفتم و این نیست مگر لطف و عنایت پروردگار به بنده اش. پروردگارا! اینک تو را شاهد می گیرم که آگاهانه به مشهد خویش شتافتم، برای دفاع از اسلام و جهاد در راه تو و راه تحقق جمهوری اسلامی در تمام گیتی.