نبرد تن به تن با فاصله نزدیک ( گلاویز شدنها )
گلاويز شدن
گلاويز شدن زماني ميباشد كه دو يا چند جنگجو در نبرد تن به تن از فاصله نزديك شركت كنند. آنها ممكن است مسلح يا غيرمسلح باشند. جنگجو براي پيروزي بايد بداند چگونه بدن خود را براي حفظ برتري حركت دهد و بايد از نقاط ضعف و قوت مكانيكي بدن انسان آگاه باشد. اين موقعيت تبديل به يك كشمكش قدرت، آزمايش شده در مقابل قدرت مي شود مگر آنكه جنگجو بتواند كنترل حريف خود را با استفاده از حركات ماهرانه براي كسب برتري در اهرم و تعادل ادامه دهد. آگاهي از فنون حركتي اصلي زير مي تواند راهي را براي اعمال و كسب برتري در موقعيتهاي گلاويز شدن به جنگجو ارائه كند.
الف- قفل مچ دست از گرفتن يقه يا برگردان يقه: وقتيكه يك حريف، مدافع را از يقه يا برگردان يقه مي گيرد، مدافع خود را بالا مي كشد و دست حريف را (براي جلوگيري از پس زدن آن توسط او) مي گيرد در حاليكه به عقب گام برميدارد تا تعادل او را برهم زند (شكل 15-3، مرحله 1).
شكل 15-3 قفل مچ دست از گرفتن يقه يا برگردان يقه
مدافع با فشردن شست حريف و خم كردن آن به پشت بسمت كف دست در يك خط راست، دست چنگ انداخته حريف را مي كند (مرحل 2). مدافع براي ادامه گرفتن شست حريف، دستان خود را نزديك بدنش نگاه مي دارد كه در آنجا كنترلش، بهتر است. او سپس بدن خود را مي چرخاند بطوريكه مچ دست حريف را قفل مي كند. قفل مچ دست با پيچاندن مچ دست او بسمت خارج بازاويه 45 درجه و با خم كردن آن بسمت آرنج حاصل مي شود (مرحله 3). حريف مي تواند با قرار دادن كف دستش روي زمين، به زمين كشانده شود.
ب – قفل مچ دست از گرفتن بازو: وقتيكه يك حريف، يك بازوي مدافع را مي گيرد، مدافع بازوي خود را براي گرفتن ساعد حريف مي چرخاند (شكل 16-3، مرحله 1).
شكل 16-3 قفل مچ دست از گرفتن بازو
او در همان زمان، دست ديگر خود را روي دست چنگ انداز حريف مطمئن مي سازد تا از فرار او جلوگيري كند (مرحله 2).
وقتيكه مدافع بطرف حريف گام بر مي دارد و گرفتن دست و ساعد را ادامه مي دهد، يك شكل Z توسط بازوي حريف تشكيل مي شود، اين يك قفل موثر مچ دست مي باشد. (مرحله 3). با تلاش براي قراردادن انگشتان حريف در چشمانش ، درد بيشتري مي تواند ايجاد شود.
پ – محافظ گروگان يا اسير جنگي: محافظ، بازوي اسير را با مچ دست خم شده بسمت خود و كف دست بسمت آرنج، قفل مي كند. آرنج اسير مي تواند در امتداد آرنج محافظ، محكم در مقابل بدن محافظ براي بيشترين كنترل، قفل شود (شكل 17-3). اين فن با دو محافظ ، كه هر يك ، يك مچ دست اسير را نگاه مي دارد، كار آمدتر است. از اين فن براي كنترل حريف استفاده كنيد فقط
اگر طناب، يا دستبند وجود داشته باشد.
شكل 17-3 محافظ اسير جنگي
ت – قفل آرنج در مقابل بدن: آرنج حريف مي تواند در مقابل پهلوي بدن در مقابل مدافع قفل شود (شكل 18-3). مـــــدافع، بدن خود را براي راندن آرنج به موقعيتي كه نتواند حركت كند، مي چرخاند. او مي تواند براي كسب كنترل از عمل اهرم روي مچ دست حريف استفاده كند زيرا اين قفل باعث درد شديد مي شود. آرنج مي تواند براحتي شكسته شود تا بازو را ناتوان سازد. اين حركت بايد با حداكثر سرعت و قدرت اجرا شود.
شكل 18-3 قفل آرنج در مقابل بدن
ث – قفل آرنج در مقابل زانو: مدافع در حال گلاويز شدن روي زمين مي تواند موقعيت را كنترل كند اگر بتواند از قفل آرنج (شكل 19-3) در مقابل حريف استفاده كند. او از زانوي خود به عنوان تكيه گاهي براي عمل اهرم بمنظور شكستن بازوي حريف در آرنج استفاده مي كند. وقتيكه بازو ميشكند، مدافع بايد با يك فن تكميلي مهيا شود.
شكل 19-3 قفل آرنج در مقابل زانو
ج – قفل آرنج در مقابل شانه: يك قفل آرنج مي تواند با قفل كردن مفصل آرنج در مقابل شانه (شكل 20-3) و پائين كشيدن روي مچ دست اعمال شود. عمل اهرم با استفاده از شانه بعنوان يك تكيه گاه و با اعمال فشار و راست كردن زانوها براي هل دادن بسمت بالا، حاصل مي شود. اين از وزن بدن مدافع استفاده مي كند و كنترل مثبت تر را تضمين مي نمايد. بازوي حريف بايد راست نگه داشته شود تا نتواند آرنجش را به طرف شانه مدافع پائين بكشد.
شكل 20-3 قفل آرنج در مقابل شانه
چ – در رفتگي شانه: يك مدافع مي تواند به موقعيتي براي در رفتن شانه با حركت بسمت داخل ، مانور دهد وقتيكه حريف مشتي را پرتاب مي كند 0شكل 21-3، مرحله 1). مدافع دست خود را نزديكتر به بازوي پرتاب كننده مشت در بالا نگاه مي دارد تا از سر محافظت كند.
شكل 21-3 در رفتگي شانه
مدافع به حركت خود به سمت داخل ادامه مي دهد و بازوي ديگر خود را پشت بازوي زننده مشت قرار مي دهد (مرحله 2). او به انحناي آرنج حريف به طرف پائين ضربه مي زند تا يك خميدگي را ايجاد كند. سپس دستهايش را قلاب مي كند و به طرف خارج از حريف حركت مي كند تا بازوي فوقاني حريف دررديف شانه هايش قرارگيردو90 درجه در آرنج خم شود. در حاليكه قدم بر مي دارد، مدافع ، آرنج حريف را نگه مي دارد و مچ دست را بسمت پائين هدايت مي كند. اين حركت، مفصل شانه را مي پيچاند و بنابراين براحتي در ميرود و حريف تعادل خود را از دست مي دهد (مرحله 3).
يادآوري: مدافع بايد دستهاي قلاب شده خود را نزديك بدن نگه دارد و بازوي حريف را با مانور كل بدن خود بدرستي در يك خط قرار دهد. اين فن با استفاده از فقط قدرت بالاتنه موفق نخواهد بود و حريف خواهد گريخت.
(1) در رفتگي شانه با بازوي راست: شانه همچنين مي تواند با راست نگه داشتن آرنج و عقب بردن بازوي حريف بسمت شانه مقابل در حدود 45 درجه، در رود (شكل 22-3). حركت اوليه بايد بازو را به پائيـــن و در امتداد بدن حريف ببرد. خم كردن مچ دست بطرف آرنج، به قفل ارنج كمك مي كند. در رفتگــــي همچنين سر حريف را به پائين مي كشد كه در آنجا يك ضربه زانو به آساني مي تواند اعمال شود. اين فن در رفتگي بايد براي بدست آوردن احساس جهت درستي كه مفصل حركت مي كند، تمرين شود.
شكل 22-3 در رفتگي شانه با بازوي راست
(2) در رفتگي شانه با استفاده از آرنج: مدافع در حال گلاويز شدن مي تواند دست خود را روي انحناي آرنج حريف پيچ و تاب دهد و بدن خود را به خارج حركت دهد در حاليكه يك بازوي حريف را در مقابل پهلويش گير مي اندازد (شكل 23-3، مرحله 1).
شكل 23-3 در رفتگي شانه با استفاده از آرنج
مدافع سپس مي تواند دستهاي خود را جلوي بدنش قلاب كند و از وزن بدن خود در حركت براي قراردادن بازوي فوقاني حريف در امتداد خط بين شانه ها استفاده كند (مرحله 2). با پائين آوردن وزن خود و سپـــس بالا كشيدن روي آرنج حريف، شانه در مي رود و حريف تعادل خود را از دست مي دهد (مرحل 3). اگر آرنج حريف بجاي خم شدن بمنظور ممكن ساختن در رفتگي شانه، قفل شود، مدافع مي تواند از قفل آرنج براي حفظ كنترل استفاده كند.
ح – قفل كردن – شكستن زانو: مفصل زانوي حريف مي تواند براي ايجاد قفلها يا شكستن زانو (شكل 24-3) با فشار دادن زانو در جهت مخالف با جهتي كه حركت مي كند، مورد هجوم قرار گرفت. زانو مي تواند با جرم بدن پشت زانوي مدافع يا با كل بدن او توسط افتادن روي زانوي حريف و بازكردن بيش از حد آن، مورد هجوم قرار مي گيرد.
شكل 24-3 قفل كردن – شكستن زانو