اصول اصلی نبرد تن به تن
برخي از اصول اصلي وجود دارند كه جنگجوي تن به تن بايد بداند و بكار ببرد تا بطور موفقيت آميز حريف خود را شكست دهد . اصول ذكر شده تنها اندكي از رهنمودهاي اصلي ميباشد كه براي نبرد تن به تن ضروري هستند. بسياري از اصول ديگر وجود دارد كه طي سالها مطالعه و تحقيق براي يك جنگجو كاملا ماهر ، حدسي و دروني ميشوند.
الف – تعادل جسمي : تعادل مربوط به توانايي حفظ توازن و باقي ماندن در يك وضعيت پايدار و عمومي ميباشد . يك جنگجوي تن به تن بايد تعادلش را حفظ كند تا هم از خود دفاع كند وهم يك حمله موثر را آغاز نمايد. جنگجو، بدون تعادل داراي هيچ گونه استحكامي نميباشد كه با آن بتواند از خود دفاع كند و هم چنين داراي پايه قدرت براي يك حمله نميباشد.جنگجو بايد دو جنبه تعادل در يك نزاع را درك كند :
1ـ چگونه بدن خود را حركت دهد تا تعادل خود را حفظ كند يا مجددا بدست آورد.
جنگجو توسط تجربه تعادل خود را گسترش ميدهد. اما معمولا پاهاي خود را به عرض شانه ها باز نگاه مي دارد و زانوهايش خميده نگه ميدارد . او به منظور افزايش استحكام مركز ثقل خود را پايين مي آورد.
2- چگونگي بهره بردن از نقاط ضعف در تعادل حريف . تجربه هم چنين به جنگجوي تن به تن اين حس را مي دهد كه چگونه بدن خود را در يك نبرد حركت دهد تا تعادل خود را حفظ كند در حاليكه از نقاط ضعف دشمن استفاده ميكند.
ب - تعادل روحي : جنگجوي موفق بايد تعادل روحي خود را نيز حفظ كند. او نبايد اجازه دهد كه ترس يا عصبانيت بر توانايي او به منظور تمركز يا واكنش غريزي در نبرد تن به تن غلبه كند.
ج - موضع : موضع مربوط به موقعيت جنگجو ( مدافع ) نسبت به حريفش ميباشد . يك اصل حياتي براي مدافع هنگاميكه مورد حمله قرار ميگيرد آنست كه بدن خود را طوري حركت دهد كه در يك موضع امن قرار گيرد – يعني جاييكه حمله نتواند ادامه يابد مگر آنكه دشمن كل بدن خود را حركت دهد . جنگجو براي موضع ضد حمله بايد كل بدن خود را خارج از خط حمله حريف حركت دهد . آنگاه حريف مجبور است موضع خود را تغيير دهد تا حمله را ادامه دهد معمولا حركت خارج از خط حمله با يك زاويه 45 درجه به طرف حريف يا دور از او هركدام كه مناسب باشد ، بي خطر است . اين موضع ايمني را براي جنگجو فراهم مي آورد و به او اجازه ميدهد كه از نقاط ضعف موضع ضد حمله دشمن بهره برد. حركت به يك موضع مفيد نياز به زمانبندي دقيق و درك فاصله دارد.
د ـ زمان بندي : جنگجو بايد بتواند بهترين زمان را براي حركت به يك موضع مفيد در حمله دركند. اگر خيلي زود حركت كند ، دشمن حركتش را پيش بيني خواهد كرد و حمله را تنظيم ميكند. اگر جنگجو خيلي دير حركت كند دشمن به او ضربه خواهد زد . هم چنين جنگجو بايد حمله يا ضد حمله خود را درلحظه بحراني كه حريف آسيب پذيرتر است آغاز كند.
ه – فاصله : فاصله عبارت است از فاصله نسبي مواضع حريفان جنگجو طوري خود را مستقر مكيند كه فاصله به نفع او باشد. جنگجوي تن به تن بايد فاصله خودرا با تغيير موضع و گسترش حمله ها يا ضد حمله ها تنظيم كند. او اين كار را طبق محدوده اي انجام مي دهد كه او و حريفش درگير هستند. (براي بحث مفصلتر مفاهيم فاصله و محدوده، فصل I را ببينيد.)
و- اندازه حركت: اندازه حركت عبارت است از تمايل بدن در حال حركت براي ادامه در جهت حركتي مگر آنكه با نيروي ديگري روبرو شود. جرم بدن در حال حركت ، اندازه حركت را افزايش مي دهد. هرچه جرم بدن يا سرعت حركت بيشتر باشد، اندازه حركت بيشتر خواهد بود. بنابراين جنگجو بايد آثار اين اصل را بفهمد و آن را به نفع خود بكار برد.
1 - جنگجو مي تواند از اندازه حركت حريف خود، به نفع خود استفاده كند – يعني مي تواند حريف را با استفاده از اندازه حركت خود عليه او در يك موضع آسيب پذير قرار دهد.
الف – تعادل حريف مي تواند با استفاده از اندازه حركت خود او، از بين برود.
ب – حريف مي تواند مجبور شود دورتر از آنچه كه انتظار دارد به حركت خود ادامه دهد، متوقف شود و جهت حركت خود را براي ادامه حمله اش تغيير دهد.
ج- مي توان از اندازه حركت حريف براي افزودن قدرت به حمله يا ضد حمله خود جنگجو توسط تركيب جرمهاي بدن در حال حركت استفاده كرد.
2 - جنگجو بايد آگاه باشد كه دشمن نيز مي تواند از اصل اندازه حركت بهره برد. بنابراين جنگجو بايد از قراردادن خود در يك موضع بد يا آسيب پذير اجتناب كند و نبايد به خود اجازه دهد كه بيش از حد دور حركت كند.
ز – عمل اهرم: جنگجو از عمل اهرم در نبرد تن به تن با استفاده از حركت طبيعي بدن خود بمنظور قراردادن حريف در يك موضع حركت غيرطبيعي استفاده كند. جنگجو از بدن يا اجزاء بدن خود براي ايجاد يك برتري مكانيكي طبيعي نسبت به اجزاء بدن دشمن استفاده مي كند. او هرگز نبايد در يك آزمايش مستقيم قدرت با دشمن روبرو شود. با اين وجود با استفاده از عمل اهرم مي تواند حريف بزرگتر يا قويتر را شكست دهد.