دلم تنگ سحرهای دوکوهه است 

 دوباره در تمنای دوکوهه است

دوکوهه ! کاش دنیایم تو باشی 

 دو قصر بی تجمل بی حواشی 

 دوکوهه ! کاش من مال تو بودم

شهیدت می شدم خون می سرودم

دوکوهه ! پادشاهان کجایند ؟

 به روی میهمان در می گشایند ؟

کجارفتند پوتین های خاکی ؟

کجا رفته است عصر بی پلاکی ؟

دو کوهه غرق عطر خاک و خون است

دو کوهه اولین گام جنون است

شاعر : زهرا بشری موحد